جدول جو
جدول جو

معنی تباه بوی - جستجوی لغت در جدول جو

تباه بوی
(تَ)
بوی تباه. بوی بد. گنده بوی. بوی پوسیدۀ چیزی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ بَهْ)
بوی تبه. تباه بوی. رجوع به تباه بوی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تیره روز. بدبخت. کسی که روزگارش تباه باشد. رجوع به تباه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تباه خرد. مرد سست عقل. تبه رای
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بدخو. مخمّج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
بمعنی عنبر است، بعضی گویند از گاو بهم میرسد چنانکه مشک از آهو، (برهان)، عنبر باشد، (لغت فرس اسدی) (صحاح الفرس)، و آن گلی است زردرنگ که بتازیش منثور خوانند، (از اقرب الموارد)، و عنبر رانباید در جزو گیاههای خوشبو شمرد زیرا عنبر را که در فارسی شاهبوی گویند از عطرهای حیوانی است نه نباتی و انبرا و هیأتهای دیگراین کلمه در السنۀ اروپایی همان عنبر عربی است و عربها هم شاید این عطر را به اسم معمولی همان مملکتی که از آنجا آن را بدست آوردند نامیده باشند و اصلاً این کلمه از افریقای شرقی باشد، و در مادۀ آن حدسهای عجیب و غریب میزدند، در فرهنگهاو در کتب ادویۀ مفردۀ فارسی و عربی نیز مانند کتب مغربیان بهمین حدسهابرمیخوریم، نزد برخی عنبر از گاو بهم میرسد چنانکه مشک از آهو، و نزد برخی دیگر عنبر عسل دریائی است، گروهی نوشته عنبر عبارت ازموم عسل دریائی باشد و دسته ای بر آنند که کرۀ دریایی است، نزد گروهی سرگین چارپایان است، و امروزه تحقیقاً میدانیم که عنبر در مثانۀ یک جانور بسیار بزرگ دریایی از جنس جانوری که در فرهنگهای فارسی ’بال’ یا ’وال’ ضبط شده یافت میشود این جانور را باید نهنگ بنامیم و بعضی آن را ماهی عنبر - عنبر ماهی - شیرماهی گفته اند، (اوستا پورداود ص 141، 140) :
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاه بوی،
رودکی (از لغتنامۀ اسدی)،
چو شاهبوی دهد خلق شاه بوی از آنک
ز عنبر است سرشته به اصل طینت او،
معزی (ازجهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تباه روز
تصویر تباه روز
کسی که روزگارش تباه باشد تیره روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباه رای
تصویر تباه رای
مرد سست عقل تباه خرد سست عقل
فرهنگ لغت هوشیار